در حقیقت ، شاهزاده تاریکی ، ارباب جهنم که هیچ کس تاکنون ندیده ، چه شکلی است؟ شیطان در همه اعصار هیبت مقدس و وحشت خرافی را در نیاکان ما برانگیخت. کلیسا ایجاد تصاویر او را ممنوع کرد. و خود هنرمندان باستان از ترس خشم شیطان جرات نقاشی آن را نداشتند. اما در تاریخ بشریت هیچ منعی وجود ندارد که سر ناامید راهی برای نقض نقض …
دستورالعمل ها
مرحله 1
طبیعتاً تصویر شیطان در ذهن مردم از دوره ای به دوره دیگر تغییر می کند.
شیطان ، بیلزوب ، لوسیفر ، ناپاک ، شیطان ، قدرت شیطانی جهان … کتاب مقدس به سادگی او را وحشی می نامد ، با تأکید بر ذات ضد بشری. در قرون وسطی ، شاخ ، سم و یک دم ، ظاهر نفرت انگیز ویژگی های ضروری ترین تصاویر قدیمی شیطان است که به ما رسیده است.
گام 2
شاید یک واقعه بصری خاصی رخ داده باشد: شیطان قرون وسطایی شاخها ، سمها و دم را از ساتیرهای یونان باستان به ارث برد ، که آنها نیز با شاخ ، سم و دم به تصویر کشیده شدند. تفاوت در این است که شما حتی نمی توانید شهدا را استاد شیطانی بنامید: یونانیان آنها را مانند انسانهای بیکار و مستی نشان می دهند که فقط این کار را می کنند ، این که آنها شبانه روز لوله بازی می کنند و از پوره های چمن های المپیک مراقبت می کنند …
مرحله 3
دوران طبیعی و عظیم رنسانس ، هنر را به اوج بی سابقه ای در تاریخ بشر رساند. لئوناردو داوینچی ، میکل آنژ بواناروتی نیز درباره آنچه شیطان به نظر می رسد فکر کرد. و هر دو راه خود را پیدا کردند تا از منع کلیسا عبور کنند و دید خود را از ظاهر شیطان به فرزندان خود منتقل کنند. فلورانس بزرگ ، تصویر شیطان را در گروهی رمزگذاری کرده است که شخصیت های اصلی آن مدونا و کودک بودند. شما او را نمی بینید ، اما شیطان اینجاست ، او همیشه اینجاست! - مثل اینکه لئوناردو گفت. برای دیدن شیطان به آینه احتیاج دارید. آینه را به شکل مدونا بیاورید - و شیطان به شما نگاه می کند.
مرحله 4
رنسانس … میکل آنژ مجسمه ساز بزرگ مجسمه ای درخشان خلق کرد که منتقدان هنر تا به امروز نیزه های آن را می شکنند. ما در مورد شکل موسی صحبت می کنیم - یعنی ، به عنوان مثال ، موسی ، که در واقع اصلاً موسی نیست. قدرت جهانی ، بی رحمی و کینه توزی که این چهره از آن دمیده است به هیچ وجه با تصویر قهرمان کتاب مقدس که یک ملت کامل را از مرگ نجات داده متناسب نیست. و مهمتر از همه: شاخهای کوچک و شسته و رفته روی سر شخصیت. البته آخرین ویژگی نشان می دهد که این موسی نیست که به تصویر کشیده شده است: شیطان همانطور که میکلانژلو او را دیده است به تصویر کشیده شده است. موسی بی گناه رنج برد؟ - مطمئن. فقط این مجسمه ساز بزرگ راهی دیگر برای دور زدن منع روحانیت پیدا نکرد.
مرحله 5
تساردورسکی ، بت پرست قرن نوزدهم. عصر انقلاب های بورژوازی - که به معنای مقاومت در برابر مدیریت یک نفره است. نبوغ ادبیات روسیه ، میخائیل یوریویچ لرمانتوف ، در یک مجموعه کامل از آثار ، ایده مردم را درباره شیطان وارونه جلوه داد. "دیو غمگین ، روح تبعید" ترس و نفرت را بر نمی انگیزد ، باعث همدردی می شود. لرمونتوف مرا به یاد آورد كه همان كتاب مقدس ادعا می كند كه شیطان یك فرشته است ، اگرچه یك سقوط كرده. این پسر محبوب خداست ، گرچه تبعید شده است. این یک روح سرکش و رنج کشیده است. روح غم و اندوه جهان. این تصویر از شیطان سرکش و رنجدیده زیبا - دیو - است که نبوغ دیگری از هنر روسیه ، هنرمند بزرگ میخائیل الکساندروویچ وروبل ، در نقاشی های خود بر اساس آثار لرمانتوف تجسم می یابد.
مرحله 6
و قرن بیستم قرن بازاندیشی ارزش هاست. میخائیل آفاناسیویچ بولگاکف رمان دوران ساز "استاد و مارگاریتا" را ایجاد می کند ، که در آن شیطان دوباره ظاهر و مفهوم خود را تغییر می دهد. وولاند از "استاد و مارگاریتا" ساخته بولگاکوف بالاترین عقل ، قدرت قادر مطلق ، ظاهر نجیب و … شر به نام خیر است. وولاند بد را با شر ، خشونت - خشونت ، به معنای واقعی کلمه نفرت انسان را مجازات می کند. وولاند خدا و نور را بیش از هر چیز دیگری قرار می دهد. او با وسایل شیطانی خود - قساوت و خشونت - دائماً و بطور مداوم برای علت نور می جنگد.او کنایه آمیز ، شوخ طبع است و به نظر می رسد یک آقای نجیب است. بدون شاخ و سم.
مرحله 7
مردم ناقص هستند ، اما خداوند خالق نباید علیه فرزندان خود خشونت کند. اگر لیاقت آن را داشته باشند چه؟ اگر آنها بر علیه خواهر و برادر خود خشم در زمین انجام دهند؟ اگر آنها بی قانونی کنند ، قوانین خدا و انسان ، قوانین بشریت و بشردوستی را نقض کنند؟ آنها سزاوار وحشیانه ترین مجازات هستند. وولاند عدالت را اجرا می کند. او ، بیشتر رئیس پلیس مخفی بهشت است ، و نه شرور جهنم.