چرا مردم با دیدن خون غش می کنند؟

فهرست مطالب:

چرا مردم با دیدن خون غش می کنند؟
چرا مردم با دیدن خون غش می کنند؟

تصویری: چرا مردم با دیدن خون غش می کنند؟

تصویری: چرا مردم با دیدن خون غش می کنند؟
تصویری: روش بزرگ کردن آلت تناسلی کشف شد 2024, نوامبر
Anonim

"خون یک آب میوه بسیار خاص است!" - با این سخنان مفیستوفل از فاجعه I. V. مخالفت با "فاوست" گوته دشوار است و نگرش به خون همیشه خاص بوده است. این اتفاق می افتد که شجاع ترین افراد وحشت را تجربه می کنند و حتی با دیدن خون غش می کنند.

خون
خون

موضوع هراس - ترس غیر منطقی ، می تواند هر چیزی باشد. روان درمانگران و روانپزشكان با مواردی روبرو شده اند كه بیماران (به ویژه كودكان) از بی ضررترین چیزها می ترسند ، اما ترس از خون باعث ایجاد جایگاه ویژه ای در این زمینه می شود.

فوبیا معمولاً "نقطه شروع" دارد به شکل موقعیتی که فرد دچار ترس شدیدی می شود و این شوک ذهنی با جسم فوبیا همراه بوده و این برای ترس از خون ضروری نیست. ترس ناشی از مشاهده خون با شیوع دیگر از سایر ترس ها متفاوت است. طبق این علائم ، ترس از خون فقط با ترس از تاریکی قابل مقایسه است که تقریباً همه کودکان از آن عبور می کنند ، اما ترس از خون اغلب در بزرگسالان ادامه دارد. منشأ هر دو ترس در نخستین گذشته بشر است.

نگرش به خون در دوران باستان

حتی در دوران باستان ، مردم متوجه می شدند که یک فرد یا جانور زخمی ، همراه با خون ، جان خود را از دست می دهد. در آن روزها ، مردم هنوز چیزی درباره نقش اصلی خون در تأمین اکسیژن و مواد مغذی سلولهای بدن نمی دانستند ، بنابراین یک توضیح ساده تر و قابل فهم تر اختراع شد: روح در خون است.

خون مایعی مقدس و معنوی است که نقش مهمی در آئین های مذهبی و جادویی دارد. نوشیدن خون شخص دیگری یا مخلوط کردن خون خود و او به معنای ورود به دوقلو شدن است ، حتی اگر این عمل عمدی نبوده باشد. مردم باستان همین دوقلوزایی را به خدایان ارائه می دادند و در هنگام قربانی کردن آنها را با خون بستگانشان "معالجه می کردند". و حتی اگر یک شخص نبود بلکه حیوانی بود که قربانی می شد ، بیشتر اوقات خون به خدا می رسید.

رنگ آمیزی تخم مرغ نیز به فداکاری های خونین برمی گردد ، که در دوران مسیحی با تعطیلات عید پاک ترکیب شده بود. بعداً رنگ آمیزی آنها با رنگهای مختلف آغاز شد ، اما در ابتدا پوسته با خون یک حیوان قربانی آغشته شد.

خون و جهان زیرین

احترامی که خون را احاطه کرده بود همیشه با ترس درهم آمیخته بود. از این گذشته ، خونریزی غالباً مقدم بر مرگ بود و بنابراین به عنوان آستانه آن درک می شد - نشانه ای از باز شدن مرز بین جهان زنده و جهان مرده است. بر خلاف غیبت گرایان مدرن ، انسان باستان به هیچ وجه برای تماس با نیروهای دنیوی تلاش نمی کرد و سعی داشت خود را از نفوذ آنها محافظت کند. پدیده های کمک کننده به "باز شدن مرز" وحشتناک بودند.

مردانی که از شکار یا جنگ برمی گشتند تحت آئین های پاکسازی قرار می گرفتند. آنها سعی کردند زنان را در دوران قاعدگی یا زایمان منزوی کنند ، یا حداقل آنها را به مکان های غیر مسکونی منتقل کنند - در زمان های بعدی ، چنین "اقدامات احتیاطی" دوباره در ممنوعیت شرکت در مقدسات مسیحی برای زنان در روزهای حساس و پس از زایمان متولد شد.

انسان مدرن دیگر به خاطر نمی آورد که چرا "باید از خون ترسید" ، اما در حوزه ناخودآگاه ، ترس باستان زنده ماند. این واقعیت بدتر می شود که یک شهرنشین مدرن به ندرت خون می بیند - پس از همه ، او مجبور نیست که گاو را ذبح کند یا مرغ را با دست خود ذبح کند. این مسئله همچنین این واقعیت را توضیح می دهد که زنان بسیار کمتر از مردان از خون می ترسند - به هر حال ، آنها هر ماه آن را می بینند.

توصیه شده: