اصطلاح "رکود" معمولاً برای دوره ای در طول دو دهه از تاریخ اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی اتحادیه جماهیر شوروی به کار می رود - از لحظه به قدرت رسیدن لئونید برژنف در 1964 و تا پلنوم ژانویه 1987 حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی ، پس از که اصلاحات گسترده ای در کشور آغاز شد. اعتقاد بر این است که این اصطلاح برای اولین بار توسط م. اس. گورباچف در گزارش سیاسی خود به کنگره XXVII CPSU استفاده شده است. در آن ، او گفت که رکود در زندگی اجتماعی و اقتصادی جامعه ظاهر می شود.
پدیده های مثبت دوران رکود
این اصطلاح تفسیر بدون ابهامی ندارد ، زیرا در این دوره هر دو پدیده منفی و مثبت در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی رخ داده است. به گفته مورخان ، در دوره رکود ، اتحاد جماهیر شوروی به بالاترین نقطه از پیشرفت خود رسید. در این دوره بود که شهرهای جدید ساخته شد و شهرهای موجود به طور فعال توسعه یافتند ، اکتشافات فضا در جریان بود ، صنعت نظامی یکی از قدرتمندترین در جهان بود ، موفقیت های زیادی در زمینه های فرهنگی و اجتماعی و ورزش به دست آمد. بهزیستی شهروندان شوروی ، که با اعتماد به نفس به فردا نگاه می کنند ، به طور قابل توجهی افزایش یافته است.
در حوزه اجتماعی ، همه چیز نسبتاً امن بود ، رفاه شهروندان در حال رشد بود. با وجود پدیده های منفی در اقتصاد و کمبود کالاهای مصرفی ، بسیاری از مردم می توانند یک ماشین خوب ، کالاهای با کیفیت بالا و نسبتاً گران بخرند و شرایط خود را بهبود ببخشند. افزایش تعداد افراد فقیر به دلیل پایین بودن قیمت مواد غذایی بسیار محسوس نبود. در کل ، زندگی یک شهروند متوسط شوروی نسبتاً خوب و پایدار بود.
اقتصاد راکد و عواقب آن
با وجود چنین ثبات ، اقتصاد اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی عملاً در دوره رکود توسعه خود را متوقف کرد. رونق جهانی نفت در دهه 1970 این اجازه را به رهبری اتحاد جماهیر شوروی داد که صرفاً از فروش نفت بدون توسعه حوزه اقتصادی سود کسب کند. اقتصاد به خودی خود نمی توانست توسعه یابد ، اصلاحاتی لازم بود ، که به دلیل شروع ثبات ، هیچ کس درگیر آن نبود. بنابراین ، بسیاری از محققان دوره رکود را "آرامش قبل از طوفان" می نامند.
توقف توسعه اقتصادی ، به جز بخش نظامی ، بر کلیه شاخه های صنعت و تولید تأثیر بدی گذاشت. عدم اصلاحات بیش از همه به اقتصاد ملی ضربه زد. اصلاحات ارضی ادامه دار ، معروف به دانشجویی "سفرهای سیب زمینی" ، منجر به افزایش بیکاری در دهقانان و افزایش درصد خراب شده در هنگام برداشت محصول شده است. مردم شروع به ترک دولت بی سود و مزارع جمعی برای شهرها کردند ، کمبود مواد غذایی به تدریج در کشور افزایش یافت. رکود در اقتصاد به ویژه مناطقی را که به طور سنتی در کشاورزی و صنایع استخراجی زندگی می کنند مانند قزاقستان ، اوکراین و غیره به شدت تحت تأثیر قرار داده است.
برای کل دوره بیست ساله رکود ، هیچ تغییری در دستگاه های اداری رخ نداده است. پس از تعدیل و اصلاحات بیش از حد خروشچف ، برژنف تصمیم گرفت که در سازماندهی مجدد ساختار سیاسی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی شرکت نکند ، و همه مواضع حزب را عملاً مادام العمر سازد. تمام حوزه های زندگی توسط حزب کنترل می شد ، نقش سیاست داخلی و خارجی KGB به طور قابل توجهی افزایش می یافت و رژیم سیاسی کاملاً حفظ می شد.
با کاهش قیمت نفت ، همه پدیده های راکدی که در اقتصاد اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی رخ داده ، آشکار شدند. در طول دوره ثبات ، اقتصاد کشور به یک حوزه عقب افتاده تبدیل شد و به تنهایی قادر به حمایت از دولت نبود ، که این امر منجر به آغاز دوره سختی پرسترویکا شد.