بسیاری از مردم افسانه هایی داشتند که روح عظیم آب را توصیف می کردند. کینه و خصومت به آنها نسبت داده شد. اگر مردم یا تمام کشتی ها در آب از بین بروند ، همان روح یا گرگینه ای که در رودخانه یا دریاچه زندگی می کند مقصر این فجایع شناخته شد. به خصوص اعتقادات زیادی از این دست در میان ایرلندی ها یا اسکاتلندی ها وجود دارد. اما هیچ افسانه ای به اندازه اختلافات درباره هیولایی که ظاهراً در لوخ نس زندگی می کند ، مردم را در قرن های XX - XXI نگران نکرده است.
دستورالعمل ها
مرحله 1
شخصیت مورد علاقه اسکاتلندی ها کلپی است ، موجودی خطرناک که لباس های متفاوتی به خود می گیرد و مردم را به ته دریاچه می کشاند. کلپی می تواند نه تنها ظاهر ، بلکه اندازه را نیز تغییر دهد. بنابراین ، این شخصیت اسطوره ای اغلب با موجودی زندگی می کند که در دریاچه لوخ نس زندگی می کند. به هر حال ، هیچ کس به طور قطعی از شکل ظاهری یا طول آن اطلاع ندارد.
اعتقاد بر این است که برای اولین بار رومیان باستان از هیولایی نام بردند که شبیه ترکیبی از شتر و اسب یا مار دریایی اسطوره ای بود. در طی بردگی سلت ها در قلمرویی که اکنون اسکاتلند در آن واقع شده است ، آنها این موجود را کشف و در نقشه ها اسیر کردند.
بعداً ، ملاقات با نسی ، همانطور که آنها با محبت شروع به تماس با ساکنان فرار دریاچه کردند ، به مبلغ مبلغ کلمب (نه کریستف کلمب ، که به دلایلی معمولاً اعتقاد بر این است) نسبت داده شد. ظاهراً ، این انسان مقدس هنگام تغییر پیكت با جانوری روبرو شد. این اتفاق نه در لوخ نس ، بلکه در رودخانه ای به همین نام رخ داده است.
گام 2
در سال 1932 ، یک زن محترم محلی در دریاچه غرق شد ، این دلیل شایعه سازی شایعات و گمانه زنی ها بود. روزنامه "اسكاتسمن" نامه ای از یك رز دریافت كرد كه در آن او تاریخ دقیق ملاقات ها با هیولا را در قرن های 15 ، 18 و 19 ارائه می داد. اما هیچ مدرک مستندی از این حقایق ارائه نشده است. و این نامه ، به احتمال زیاد ، داستانی بی ضرر از یک اسکاتلندی بی حوصله بود. بعداً ، زوج متاهل مک کی ، در حالی که در دریاچه استراحت می کردند ، چیزی عجیب و غیرقابل درک دیدند. ظاهراً همسران به خیالات متمایل نبودند ، اما بازرس کنترل شیلات ، که در اوقات فراغت خود مقالاتی را در روزنامه ها منتشر می کرد ، داستان آنها را شنید. این او بود که باعث هیجان اطراف دریاچه کم شناخته شده شد.
طی دو سال آینده ، ملاقات با هیولا اغلب در مورد او صحبت می شد. عکس ها ظاهر می شدند ، اغلب بی کیفیت ، گاهی جعلی. اما کم کم علاقه به دریاچه نشین فروکش کرد.
مرحله 3
پس از حدود بیست سال ، افسانه هیولای دریاچه دوباره محبوب می شود. تصاویر جدیدی از نسی ظاهر می شود و یکی از آنها معروف ترین آنها سه کوهان بالای سطح آب را نشان می دهد. پیش از این ، فقط سر و گردن بلند حیوان دستگیر شده بود ، تا حدودی شبیه به تنه یک فیل. عکس لحظه ای کوهان با شایعه سیرک فیل های در حال غسل در دریاچه در تضاد است.
در این سالها بود که نسی ستایشگر پرشور خود ، خانم وایت را پیدا می کند. برای مدت زمان طولانی ، کنستانس وایت همه افسانه ها را در مورد دریاچه نشین جمع آوری کرد ، همه ذکر دیدارها با او و هر گونه شواهد مستند. بعداً ، او كتابی در مورد نسی منتشر كرد. خانم وایت به راحتی همه ناسازگاری ها را در توصیف هیولا رد کرد و توضیح داد که شاهدان عینی این حیوان را در دوره های مختلف بزرگ شدن مشاهده کرده اند. این کتاب هیجان انگیز به نظر می رسید ، گرچه هیچ چیزی را ثابت نمی کند.
مرحله 4
حتی بعداً ، یک مهندس هواپیمای جوان انگلیسی ، تیم دینسدیل ، به مطالعه افسانه های هیولای لوخ نس پیوست. دشوار است بگوییم که چه چیز آقای دینزدیل را وادار کرد زندگی خود را وقف چنین تحقیقاتی کند ، اما او بیش از پنجاه بار سفر به دریاچه ترتیب داد ، از ساکن دریاچه فیلم گرفت. مطالعاتی درباره فیلم وی انجام شد که تایید کرد موجودی ناشناخته در دریاچه وجود دارد که از یک و نیم متر بالاتر از آب بالا است. و تنها چهل و پنج سال بعد ، مطالعات جدید در مورد این فیلم ، با در نظر گرفتن یک جسم در حال حرکت به عنوان رد یک قایق موتوری ، این گفته را رد کرد.
مرحله 5
امروزه ، محققان آماتور با یافتن تصاویری با درجه های مختلف اطمینان ، شواهد بیشتری درباره وجود نسی پیدا می کنند. متأسفانه ، هنوز کسی شواهد و مدارک مادی پیدا نکرده است. اول اینکه ، علی رغم آب عمیق آن ، ذخیره کافی غذایی در لوخ نس برای موجود بزرگی که تصور می شود نسی است نیست. ثانیاً ، تاکنون هیچ بقایایی از این موجود یافت نشده است. حتی اگر فرض کنیم که در دریاچه در سال 1933 ظاهر شده باشد ، بیش از یک نسل از هیولاهای دریاچه باید از آن زمان تغییر کرده باشد.
افسانه ها باقی مانده است ، ستایشگران نسی امیدوارند که با او ملاقات کنند. اما افسوس که آنها هنوز از واقعیت راضی نیستند.