ویکتور شوبرگر یک کاوشگر درخشان بود. او موفق شد موتوری ایجاد کند که طبق تمام قوانین فیزیکی ، نباید کار می کرد. علوم رسمی هنوز کارهای شوبرگر را ناسزا می داند. اما همه چیز در این مسئله خیلی ساده نیست.
ویکتور شوبرگر یکی از پیشگامان در زمینه تحقیقات موسوم به "انرژی آزاد" بود. ویکتور با توجه به اینکه وی نسبت به نظریه های علمی موجود مغرضانه عمل می کرد ، محدود به چارچوب علوم بنیادی نبود و توانست در تحقیقات خود نتایج برجسته ای کسب کند.
Repulsin - موتور در اصل از یک اردوگاه کار اجباری
یکی از مشهورترین تحولات شوبرگر Repulsin بود ، دستگاهی که اغلب به آن موتور شوبرگر گفته می شود. ویکتور در ایجاد مخاصمه در اردوگاه کار اجباری ماوتهاوزن ، جایی که توسط نازی ها داخلی شد ، کار کرد.
برای اولین بار ، موتور شوبرگر پس از آزادسازی نیروهای آمریکایی از ماوتهاوزن شناخته شد و در میان اشیا دیگر ، دستگاه های عجیبی را در اردوگاه کار اجباری یافت که از نظر ظاهری شبیه بشقاب های پرنده کوچک بود. از میان تمام عکس های دفع کننده های دفع شده در ماوتهاوزن ، فقط چند نسخه از آن برای ما باقی مانده است - و حتی آنهایی که به شدت روتوش شده اند.
همانطور که ویکتور اظهار داشت ، موتورهای گرداب وی کار می کردند و خلا strong شدیدی ایجاد می کردند ، به همین دلیل هوا از طریق یک توربین خاص مکش می شد. در نتیجه ، بالابر ایجاد شد که می تواند برای ایجاد هواپیما مورد استفاده قرار گیرد.
پس از پایان جنگ جهانی دوم ، شوبرگر پیشنهادهای بی شماری برای بازسازی موتورهای گرداب دریافت کرد. اما وی با استناد به این واقعیت که "بشریت هنوز در چنین فناوری هایی بالغ نشده است" آنها را رد کرد.
فعالیت های شوبرگر پس از جنگ
از دیدگاه دانش مدرن ، دافعه شوبرگر به نوع ماشین های حرکت دائمی تعلق دارد و بنابراین با نظریه های علمی موجود مغایرت دارد. به عبارت دقیق تر ، ایده موتور گرداب ضد علمی است.
اما تمرین اغلب با تئوری مغایرت دارد. بنابراین در مورد Repulsin اتفاق افتاد. اگر دنیای علمی دانشگاهی او را نپذیرفت ، پس ارتش نظر خود را در این مورد داشت. در سال 1957 ، ویكتور با شدیدترین رازداری ، به تگزاس رفت و در آنجا كار ایجاد دافعه های جدید را آغاز كرد. در برهه ای از زمان ، شاوبرگر کار خود را رها کرد و به اتریش بازگشت و چند روز بعد ناگهان درگذشت. بسیاری معتقدند که علت واقعی مرگ ویکتور امتناع وی از همکاری با آمریکایی ها بوده است.
آزمایش های مشابه
آزمایشاتی با انرژی گرداب ، که بر اساس آن کار دافع های شوبرگر بود ، توسط دانشمندان دیگری انجام شد. بنابراین ، در اواخر دهه 1920 ، محقق فرانسوی J. Ranke به اصطلاح اختراع کرد. "لوله گرداب" که بقیه دنیای علمی نیز آن را داستانی اعلام کردند که با قوانین ترمودینامیک مغایرت دارد. در سال 1946 ، کار بر روی لوله گرداب توسط فیزیکدان آلمانی هلش ادامه یافت. وی موفق شد چندین دستگاه ایجاد کند که با همان اصل موتورهای شوبرگر کار می کنند.
بنابراین Repulsin - افسانه یا واقعیت چیست؟ علوم پایه می گوید این یک افسانه است. تاکنون ، حتی یک مدل کاری از موتور گرداب ایجاد نشده است. با این حال ، تاریخ موارد زیادی را می داند که آزمایشگران موفق به ایجاد دستگاههایی شدند که از نیروی جریان گرداب استفاده می کنند - بیشتر آنها توسط آماتورها ساخته شده است.