فرهنگ و جامعه دو مفهوم نزدیک به هم هستند. موجودیت اجتماعی یک شخص کاملاً با درک هنجارهای فرهنگی اتخاذ شده در جامعه ارتباط دارد. بنابراین ، روند جامعه پذیری نیز همیشه یک فرآیند فرهنگ پذیری است. به عبارت دیگر - فرآیند شمول در الگوی فرهنگی جامعه.
وجود کافی انسان در یک محیط اجتماعی بدون فرهنگ پذیری غیرممکن است. فرد که از فرهنگ بومی خود جدا شده است ، به سختی با جامعه سازگار می شود - همه چیز برای او بیگانه به نظر می رسد: آداب و رسوم ، قوانین نانوشته ، سنت ها و برخی مواقع هنجارهای اخلاقی.
در روزهای جهانی سازی گسترده ، بخش قابل توجهی از بشریت در برابر فرایندهای فرهنگ پذیری در یک محیط خارجی انعطاف پذیرتر شده است. بسیاری از افراد به راحتی از کشوری به کشور دیگر نقل مکان می کنند ، به طور فعال سفر می کنند و با آداب و رسوم فرهنگی دیگران آشنا می شوند. و با این حال ، جهان وطنی مطلق به جای قاعده ، از قاعده مستثنی است. معمولاً چنین انتقالاتی با تزریق نسبتاً آسان به جامعه کشور دیگری در چارچوب یک زمینه فرهنگی مشترک - به عنوان مثال غربی (اروپایی-آمریکایی) یا اسلامی انجام می شود.
اما مهاجرت به کشوری با فرهنگی که تفاوت فاحشی با بومی شما دارد ، با مشکلات جدی همراه است. به عنوان مثال ، هنگام انتقال از یک حوزه فرهنگی اروپایی به یک بنیادگرای اسلامی (مثلاً یک متخصص اروپایی برای کار در عربستان سعودی می رود) ، یک فرد مشکلات زیادی را در زمینه اجتماعی شدن تجربه می کند. هنجارهای فرهنگی محلی بر رفتار اجتماعی افراد تأثیر می گذارد ، بنابراین یک بازدید کننده خود احساس ناراحتی می کند و برای اطرافیان خود غریبه باقی می ماند. تفاوت در پارادایم های فرهنگی حتی گاهی اوقات منجر به رویارویی با قانون می شود: به عنوان مثال ، یک بوسه در خیابان ، که در اروپا ، آمریکا یا روسیه طبیعی است ، در عربستان سعودی مملو از زندان است.
حتی در چارچوب یک زمینه واحد فوق فرهنگی (مثلاً اروپایی-آمریکایی) ، افرادی که در فرهنگ های مختلف بزرگ شده اند هنگام معاشرت در یک ایالت دیگر احساس ناراحتی می کنند. به عنوان مثال ، یک روسی ، حتی خود را به عنوان یک اروپایی تصور می کند ، معمولاً از قوانین خاصی در ایالات متحده یا آلمان پیروی نمی کند. به عنوان مثال ، برای یک روسی دشوار است که درک کند چگونه می تواند همسایه تقلبی را روی میز خود "دراز بکشد" یا با پیامی در مورد سرعت غیرمجاز در بزرگراه توسط یک راننده ناشناخته پلیس را صدا کند. در فرهنگ روسی ، این رفتار "محرم" ، محکومیت اجتماعی تلقی می شود. و برعکس ، در غرب این یک عمل مفید اجتماعی است.
در مورد قرون گذشته چه می توان گفت؟ پیش از این ، روندهای فرهنگ پذیری و اجتماعی شدن بسته تر بود ، بنابراین سازگاری با جامعه جدید برای افراد خارجی بسیار دشوارتر بود.
می توان فرض کرد که در آینده ، به لطف پاک شدن مرزهای بین کشورها ، توسعه ارتباطات اینترنتی و ساده سازی حرکت در اطراف کره زمین ، فرایندهای فرهنگ سازی و اجتماعی شدن هرچه ساده تر خواهد شد ، زیرا افراد در داخل تعامل خواهند کرد چارچوب یک حوزه فوق فرهنگی انسانی واحد و جهانی است. با این وجود ، هیچ صحبتی در مورد پاک شدن کامل مرزهای فرهنگی وجود ندارد. برعکس ، همانطور که فشار فرآیندهای جهانی سازی در بسیاری از کشورها در برابر این فشار مقاومت می کند ، بیان شده در تقویت الگوی فرهنگی سنتی است.
تفاوت هنجارهای فرهنگی و اجتماعی از کجا آمده است؟ دلایل مختلفی وجود دارد ، از جمله تاریخی ، مذهبی و اجتماعی.
تاریخی هر ملتی فرهنگ خاص خود را شکل داده است ، شخصی از همان بدو تولد در آن جا می گیرد و نگرشهای اجتماعی شرطی شده را نیز جذب می کند. به عبارت دیگر ، ذهنیت ملی به عنوان بخشی از حوزه فرهنگی و تاریخی نقش مهمی در جامعه پذیری دارد.
دینی. نباید فکر کرد که در کشورهای سکولار تأثیر فرهنگ دینی بر فرهنگ پذیری و بر این اساس ، جامعه پذیری از بین رفته است. تأثیر مذهبی بر فرهنگ بسیار عمیق تر از آن است که به نظر می رسد.به عنوان مثال ، از نظر ماکس وبر ، آمریکا و کمربند پروتستان اروپا ، فرهنگ متمایز سرمایه داری را شکل دادند. این فرهنگ و بر این اساس ، هنجارهای اجتماعی مصوب (با هدف تحریک غنی سازی شخصی) نه تنها با الگوی فرهنگی اسلامی یا چینی ، بلکه با الگوی روسیه یا اروپای جنوبی (کاتولیک) نیز بسیار متفاوت است.
اجتماعی. هنجارهای فرهنگی رفتاری جذب شده با شیر مادر از معاشرت اشراف در محافل پرولتری جلوگیری می کند و بالعکس.
فرهنگ پذیری و جامعه پذیری از سنین پایین آغاز می شود ، بنابراین معمولاً قرار گرفتن در یک محیط فرهنگی و اجتماعی بیگانه برای فرد بسیار دشوار است.