سنتور کیست

فهرست مطالب:

سنتور کیست
سنتور کیست

تصویری: سنتور کیست

تصویری: سنتور کیست
تصویری: پرویزمشکاتیان سنتور 2024, آوریل
Anonim

سنتاورها در افسانه های یونان باستان جایگاه بزرگی را به خود اختصاص داده اند. سانتاور موجودی با بدن یک اسب و تنه و سر یک انسان است. این موجودات اسطوره ای ذهن انسانی و گرایش خشن دارند. نیمی از انسان ها و نیم اسب ها در مناطق کوهستانی و جنگلی زندگی می کنند و از غذای انسان تغذیه می کنند.

مجسمه یک سنتور در یک موزه
مجسمه یک سنتور در یک موزه

منشا سنتاورها. نسخه اسطوره ای

طبق افسانه های یونان باستان ، اولین سانتاورها فرزندان ایزدبانوی نفله و پادشاه قبیله لاپیتس در تسالالی بودند. نفله فرزندان 4 پا خود را در روده های غار پلفرونیا به دنیا آورد. معلوم نیست که چگونه می توان نیمه انسان ها و نیمه اسب ها را متولد کرد ، زیرا هم معشوق نفلا - پادشاه لاپیت ها ، و هم همسر قانونی - پادشاه تسالالی آتامانت ، دارای ظاهری کاملاً انسانی و ریشه ای بودند.

به همین ترتیب ، سانتاورهای تازه متولد شده به کوه پسیون تسالالی اعزام شدند و پوره ها به عنوان مربی به آنها اختصاص داده شدند. پس از بلوغ ، بچه ها تصمیم گرفتند که خانواده خود را ادامه دهند و بدون هیچ تردیدی ، با مادیان های محلی رابطه برقرار کردند. آنها سانتاورهای جدیدی به دنیا آوردند و نسب موجودات اسطوره ای ادامه یافت.

نسخه علمی

دانشمندان از نسخه اساطیری ظهور سنتاورها راضی نبودند ، بنابراین آنها شروع به جستجوی منبع خود افسانه کردند. و طبق معمول پیدا کردند. مردم مدیترانه تقریباً هرگز سوار اسب نمی شدند و ارابه ها را ترجیح می دادند. آنها با ارابه سفر کردند ، جنگیدند و به دیدار یکدیگر رفتند. یونانی ها با رانندگی در امتداد کمی از مناطق کوهستانی ، شبح های عجیبی از نیمه انسان ها و نیمه اسب ها دیدند: آنها سوارکار بودند ، نماینده قبایل عشایر.

تقریباً 3 هزار سال پس از ظهور افسانه های یونان باستان ، همان برداشت ها را هندی ها دیدند که اسپانیایی ها را سوار بر اسب می دیدند. آنها تصمیم گرفتند که خدایان ناشناخته از آنها دیدن کرده اند و شروع به پرستش اسبهای نیمه انسان-نیمه کردند که با هم ادغام شده اند. درست است که سرخپوستان مدتها فتح کنندگان را پرستش نمی کردند: تا اینکه فهمیدند خدایان ناشناخته با هدف از بین بردن خود هندی ها ، گرفتن طلاهای آنها و اشغال سرزمین های آنها به آنجا رسیده اند.

Centaurs در مطالعات دانشمندان باستان

پیش از این در دوران باستان ، دانشمندان وجود سنتوآرها را زیر سوال برده اند. در نوشته های دانشمند مشهور پلوتارک ، ذکر شده است که چگونه یک چوپان یک بار موجود نامفهومی را نزد یک فیلسوف آورده است: کره اسب تازه متولد شده با سر و دستان انسان. به گفته این فیلسوف ، کره اسب به عنوان مادیان متولد شد. باید بگویم که پلوتارک علاقه زیادی به تمسخر معاصران و فرزندان خود داشت ، بنابراین تولد یک موجود ناشناخته می تواند یک شوخی یک فیلسوف باشد.

دانشمند رومی ، تیتوس لوکرتیوس ، اعتقادی به سنتاورها نداشت و سعی داشت ناباوری خود را توجیه کند. او استدلال کرد که سن افراد و اسبها مطابقت ندارد ، بنابراین یک اسب نیمه انسان و نیمه نمی تواند وجود داشته باشد. در زمانی که اسب به فردی کاملاً بزرگسال تبدیل می شود ، توله 3 ساله انسان هنوز در مراحل ابتدایی است. این عدم تطابق سنین بیولوژیکی بود که به تیتوس لوکرتیوس اثبات عدم امکان وجود یک سانتاور بود.

توصیه شده: