هنر ترجمه این امکان را به افراد می دهد تا بدون زحمت یادگیری این زبانها ، با آثار نویسندگانی که تقریباً به همه زبانهای دنیا می نویسند آشنا شوند. اما هرکسی که شکسپیر یا گوته ، استندال یا کوئلیو را در ترجمه می خواند فکر نمی کند که ترجمه چقدر خصوصیات گفتار نویسنده را منتقل می کند.
ویژگی های ترجمه نثر
با ترجمه آثار منثور ، اوضاع ساده تر است ، گرچه در اینجا نیز ظرافت هایی وجود دارد. گفتار خیالی همانطور که می دانید با گفتگوی عامیانه یا حتی ادبی متفاوت است. هر نویسنده ، با خلق یک اثر هنری ، از زبان به عنوان ابزاری استفاده می کند که به او امکان می دهد ایده های خود را به طور دقیق ، زنده و مجازی بیان کند.
البته معنا در کارهای منثور اصلی ترین نکته است ، اما نحوه انتقال این معنا نیز مهم است. هر نویسنده از ابزار خود استفاده می کند: او تصاویر غیرمعمول واضحی پیدا می کند ، سخنان قهرمانان و سخنان نویسنده را با اصطلاحات زبان مادری خود متنوع می کند ، به طور مستقیم یا غیرمستقیم به واقعیت های تاریخی و فرهنگی کشور زادگاه خود اشاره دارد ، که برای خواننده-هموطن آشکار است ، اما برای یک خارجی خیلی روشن نیست.
وظیفه مترجم فقط ترجمه صحیح متن نویسنده نیست ، بلکه انتقال فضای اثر به خواننده است تا واقعیت هایی را که نویسنده توصیف می کند یا فقط از آنها نام می برد ، تا حد ممکن روشن کند. برای انجام این کار ، گاهی لازم است توضیحاتی ارائه نشده توسط نویسنده ، در سخنان ، برای جایگزینی اصطلاحات و واحدهای عباراتی كه برای خوانندگان مبهم است با تطابق نزدیك ، اما از زبان مادری آنها گرفته شده است ، برای در نظر گرفتن ویژگی های نویسنده ساخت عبارات و جملات. فقط در این صورت است که ترجمه نه تنها قصد نویسنده ، بلکه ویژگی های سبک او را نیز منعکس خواهد کرد. و مسلماً ، یک مترجم خوب قادر است برای ایجاد یک ترجمه ادبی واقعاً شایسته ، کاملاً در نویسنده "حل" شود و لحظه ای یکی شود.
ویژگی های ترجمه شاعرانه
با ترجمه شعر اوضاع کمی متفاوت است. اگر در نمایشنامه ها یا آثار حماسی معنا همچنان جایگاه برتر را حفظ کند ، در غزل ها احساسات نویسنده ، خلق و خو ، حالت و درک او از جهان برجسته می شود. و انعکاس کامل این مسئله بسیار دشوارتر از بازگویی مطالب است.
بنابراین ، هر ترجمه شاعرانه ای همیشه اندکی از کار نویسنده از مترجم است ، زیرا او احساسات خود را در آن وارد می کند و بدون این متن شعرها مرده و بی فایده است.
مشکل دیگری که هرکس برای ترجمه شاعرانه خود تصور کرده است با آن روبرو است ، رعایت الگوی موزون نسخه اصلی و به طور ایده آل سری اصلی آن است. با توجه به اینکه زبان های نویسنده و مترجم می توانند تفاوت چشمگیری با یکدیگر داشته باشند ، این کار بسیار دشوار ، گاهی غیرممکن است.
بنابراین ، به عنوان مثال ، زبان انگلیسی با فراوانی کلمات یک هجایی و دو هجایی مشخص می شود ، در حالی که کلمات طولانی تر در روسی غالب هستند. بنابراین ، یک بیت آیه که به زبان انگلیسی نوشته شده باشد ، کلمات بیشتری نسبت به ترجمه دقیق آن به روسی خواهد داشت. اما این ترجمه باید در اندازه نویسنده "متناسب" باشد ، در حالی که معنی یا محتوای احساسی را از دست نمی دهد! علاوه بر این ، خوب است که سعی کنیم صدای موسیقی آن را حفظ کنیم. فقط باهوش ترین مترجمان قادر به کنار آمدن با چنین کاری هستند ، اما گاهی اوقات نیز برای آنها طاقت فرسا می شود.
بنابراین ، خواسته یا ناخواسته ، مترجم یک اثر شاعرانه شعر خود را "براساس" نویسنده ایجاد می کند ، و گاهی اوقات آن را تقریبا فراتر از شناخت تغییر می دهد. تصادفی نیست که ترجمه های شعر با نویسندگان مختلف بسیار متفاوت است. و برای اینکه از شکسپیر "واقعی" قدردانی کنیم ، بهتر است که آثار او را به انگلیسی بخوانیم.