در یک جامعه سرمایه داری ، هر شرکت در درجه اول از منافع اقتصادی خود دفاع می کند و سود را دنبال می کند. با این وجود ، در سالهای اخیر ، بازاریابی با مسئولیت اجتماعی به طور فزاینده ای محبوب شده است - نوع جدیدی از تفکر کارآفرینی ، که شامل یک نگرش دقیق و توجه به جهان اطراف ما است.
تفکر کارآفرینی جدید
مطابق با دیدگاه سنتی ، این شرکت با غفلت از منافع جامعه ، در فعالیت های خود اهداف خودخواهانه شخصی را دنبال می کند. با هدایت این فلسفه ، این شرکت به دنبال افزایش فروش و در نتیجه سود خود به هر قیمتی است. با این حال ، تاریخ نشان داده است که چنین فلسفه ای چقدر می تواند مخرب باشد. تولید بیش از حد ، بحران های اقتصادی و انرژی ، تخریب محیط زیست ، بیکاری و سایر پدیده های منفی از پیامدهای نگرش غیرمسئولانه شرکت ها به فعالیت هایشان است.
اکنون این رویکرد به طور ناامیدنی منسوخ شده است ، که انگیزه ای برای توسعه تفکر تجاری جدید کرده است. کارآفرین ایندرا نووی ، یکی از مشهورترین ایدئولوگ ها و نظریه پردازان تفکر اخلاقی کارآفرینی ، ایده اصلی بازاریابی با مسئولیت اجتماعی را از این طریق بیان کرد: "جامعه به یک شرکت اجازه کار می دهد ، بنابراین هر شرکت به جامعه بدهکار است و موظف است از رفاه خود مراقبت کند. " مشخصه بارز این روش استفاده از ابزارهای بازاریابی نه تنها برای افزایش سود و فروش بلکه برای بهبود زندگی افراد و کل جامعه است.
اصطلاح بازاریابی با مسئولیت اجتماعی یا اخلاقی اجتماعی بیش از 40 سال پیش ظاهر شد. در ابتدا از آنها برای تعیین فلسفه شرکتهایی استفاده می شد که از اقتدار نام تجاری خود برای محبوبیت برخی از ارزشها در جامعه استفاده می کنند ، به عنوان مثال سبک زندگی سالم یا احترام به طبیعت. به معنای مدرن ، بازاریابی با مسئولیت اجتماعی متضمن نگرش توجه شرکت است نه تنها به مشکلات داخلی آن ، بلکه همچنین به منافع کل جامعه.
این شرکت می تواند این اصل را به طرق مختلف اجرا کند: حمایت مالی از پروژه های آموزشی و بشردوستانه ، استفاده از مواد و فن آوری های سازگار با محیط زیست در تولید ، خرید مواد اولیه با قیمت هایی که برای تأمین کننده راحت باشد.
با ساختن پول دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کنید
تفاوت بازاریابی با مسئولیت اجتماعی و مثلا خیریه چیست؟ این واقعیت که این شرکت فقط یک کار خیر انجام نمی دهد ، بلکه از طریق آن تبلیغ می کند. علاوه بر این ، عملکرد نشان می دهد که اثربخشی چنین تبلیغاتی بسیار بیشتر از اشکال سنتی آن است ، زیرا افراد مدرن یاد گرفته اند که از تعداد زیادی تابلو تبلیغاتی ، تلویزیون و کتابچه های تجاری چشم پوشی کنند.
بنابراین ، برای چندین دهه ، بزرگترین شرکتهای آمریکایی برای پخش حق از تبلیغات خود در جریان پخش فینال سوپرجام ، جنگیدند. یکی از این غول های اقتصادی پپسی بود. با این حال ، در سال 2010 ، سازنده مشهور نوشابه بین المللی در سیاست تبلیغات خود تجدید نظر کرد. این شرکت به جای پرداخت میلیون ها دلار صرف ثانیه های تبلیغات ، تصمیم گرفت این پول را برای پروژه خیریه پپسی Refresh Project هزینه کند.
ماهیت پروژه به شرح زیر بود: این شرکت چندین بورس از 50،000 تا 250،000 $ اعطا کرد. هرکسی می تواند پول آرزو را بدست آورد. فقط لازم بود که به وب سایت پپسی بروید و مشخص کنید که چه نوع کار خیر برای صرف کمک هزینه برنده در نظر گرفته شده است. علاوه بر این ، کاربران عادی با رأی دادن در سایت ، برنده را انتخاب کردند.
نشریات برجسته آمریکایی با این ترفند بازاریابی دلسرد شدند و ادعا کردند که "پپسی از Super Bowl خارج شده است".با این حال ، به زودی همین انتشارات باید از موفقیت سرگیجه آور حاصل از پروژه تازه سازی پپسی متعجب شوند: صفحه پروژه در اینترنت با تعداد رکورد بازدیدکننده روبرو شد و به گفته مدیریت شرکت ، "رای بیشتری نسبت به انتخابات ریاست جمهوری."
به این ترتیب ، پپسی ثابت کرده است که انجام کار خوب نه تنها برای جامعه مفید است ، بلکه برای شرکت نیز سودآور است. هر ساله شرکت های بیشتری فلسفه خود را نسبت به مسئولیت پذیری اجتماعی بیشتر ، پشتیبانی از بنیادهای خیریه ، مراقبت از سازگاری با محیط زیست برای محصولات خود و روند تولید خود و غیره تغییر می دهند.