"نوآر" چیست

فهرست مطالب:

"نوآر" چیست
"نوآر" چیست

تصویری: "نوآر" چیست

تصویری:
تصویری: در ستایش فیلم نوآر و نئو نوآر 2024, ممکن است
Anonim

دوره های مختلف سبک خاص خود را بوجود می آورد. آسان و بی خیال وقتی کشور در حال افزایش است ، یا عمیقا بدبین در طول جنگ ها ، افسردگی ها و بحران ها. نوآر ، که در قرن هجدهم پدیدار شد ، به صورت دوره ای به اوج محبوبیت می رسد و روندهای رخ داده در جامعه را منعکس می کند.

چی
چی

نوآر در ادبیات: کمی تاریخ

برای اولین بار ، آنها در قرن هجدهم در رابطه با رمان انگلیسی گوتیک در فرانسه در مورد این ژانر صحبت کردند. پس از سالها فراموشی ، ژانر نوآر ، به زبان فرانسوی "سیاه" ، در دهه 1920 در آمریکا دوباره احیا شد. رمان های پلیسی نوآر به زیرگونه ای از رمان های جنایی محبوب "جالب" در آن زمان تبدیل شدند.

اولین نویسندگانی که در این سبک کار کردند D. K. Daley ، D. Hammett بودند ، کمی بعد C. Williams ، D. Keane ، D. Ellroy ، L. Block ، T. Harris و تعدادی دیگر به آنها پیوستند. رمان های آنها به عنوان "داستان پالپ" درک می شد و عمدتا در مجلات ، و همچنین در کتابهای ارزان قیمت چاپ می شد.

تا دهه 1950 رمان های نوشته شده در این ژانر در آمریکا چندان محبوب نبودند. اما دهه 50-60 به عنوان اوج شکوفایی نوآر در ادبیات شناخته شده است. میلیون ها نسخه از آنها "دختری از تپه ها" از چارلز ویلیامز ، "زن محبوب کسیدی" از دیوید گودیز ، "خانه گوشت" از برونو فیشر منتشر شده است.

دانشمندان ادبیات فرانسه سبک آثار نویسندگان آمریکایی را "نوآر" تعیین کرده اند. در آمریكا این اصطلاح اولین بار در سال 1968 در كتاب "هالیوود دهه 40" توسط منتقدان سینمایی جی گرینبرگ و سی هائم ظاهر شد.

در نقد ادبیات آمریکا ، مفهوم "نوآر" تا سال 1984 مورد استفاده قرار نگرفت. ب. گیفورد در مقدمه رمان های ج. تامپسون ، جایی که وی اعتراف کرد این آثار در ژانر نوآر نوشته شده اند ، تصحیح و معرفی شده است.

نوآر در ادبیات: ویژگی ها

ویژگی آثار در ژانر نوآر ، تفاوت آنها با داستان های کارآگاه "جالب" این است که شخصیت اصلی یک کارآگاه صادق نیست ، بلکه یک قربانی یک جنایت یا حتی خود یک مجرم است. کل کار با رئالیسم سخت و بدبینی عجین است ، زبان عامیانه به طور گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرد ، صحنه های جنسی وجود دارد که عدم رضایت برخی از آمریکایی ها را برانگیخته است ، تصویری از یک زن فانتزی وجود دارد که روابط عاشقانه را از بین می برد.

در دهه 30-50 ، ک. وولریچ در ژانر نوآر در آمریکا به طور مثمر ثمر کار کرد. حتی او را "پدر عاشقانه های سیاه" می نامند. او داستان ها و رمان های زیادی نوشت که بعداً به عنوان نمونه ای از این ژانر شناخته شد.

بسیاری از رمان ها در خلق فیلم هایی به نام "فیلم نوآر" مورد استفاده قرار گرفتند. در میان آنها مشهورترین مواردی مانند "پنجره به حیاط" ساخته A. Hitchcock ، "مرد پلنگی" ساخته J. Turner وجود دارد. دهه 90 شاهد اوج جدیدی در محبوبیت ادبیات نوآر بود که ناشی از اقتباس موفقیت آمیز آن توسط سازندگان فیلم بود.

فیلم نوآر

اولین فیلم های ژانر نوآر در دهه 40-50 قرن 20 در آمریکا ظاهر شدند. سالهای جنگ ، رکود بزرگ ، جنگهای باندی نوعی روبان سیاه و سفید به وجود آورد. در یک شرایط دشوار اقتصادی ، هزینه کم آنها یک امتیاز بزرگ بود. آنها در خیابان های شب فیلمبرداری شده اند ، از جلوه های ویژه ای استفاده نشده است.

ویژگی فیلم های این ژانر مانند کارهای ادبی ، بدبینی ، بدبینی و تاریکی روایت است. این نوارها حتی بیشتر به نام نوآر می رسند: غرق در قاب های تیره و رنگ سیاه هستند.

تصاویری که امکان شناسایی ژانر را از فیلم به فیلم دیگر فراهم می کند: سارقان ، روسپی ها ، افسران پلیس فاسد. و همه اینها در پس زمینه یک شهر تاریک شبانه ، فانوس های چشمک زن و باران یا برف بی وقفه ، مانند خاکستر ، که توسط تاریکی بی پایان بلعیده شده است.

این فیلم ها براساس یک داستان جنایی یا پلیسی ساخته شده اند. یک کارآگاه سختگیر با کلاه سیاه روی چشمانش پایین کشیده شد و کت مشکی با سرش در داستان های پیچیده فرو رفته است. هیچ تصویری از قهرمان مثبت و پایان خوش وجود ندارد. پایان خوش چنین فیلمی زنده ماندن شخصیت اصلی است. اگرچه طبق قوانین ژانر ، او معمولاً زخمی شده و در آستانه مرگ و زندگی است.

زن خون آشام بازی خود را انجام می دهد.او شخصیت اصلی را عاشق خودش می کند ، تا بعداً بتواند از او برای اهداف خودش استفاده کند. و سپس خودش عاشق او می شود. در چنین فیلم هایی توجه زیادی به تجربیات روانشناختی قهرمان رنج دیده ، که مرتکب جرمی شده ، پرداخته و اکنون در وضعیت تهدید کننده زندگی قرار دارد. بنابراین ، او ترجیح و ترحم و حتی همدردی با بیننده را برمی انگیزد.

امروز نوآر

با پایان قرن بیستم ، فیلم نوآر به تریلرها و درام های روانشناختی تبدیل شده بود. در بازی های رایانه ای نیز کاربرد دارد.

در حال حاضر ، می توان گفت نوآر به شکل قبلی دیگر وجود ندارد. اکنون تقریباً هیچ فیلم سیاه و سفید وجود ندارد و فیلم های رنگی قادر به ایجاد آن فضای "سیاه" نیستند که در اواسط قرن گذشته بازتولید شد.

اما این ژانر ناپدید نشده است: نئو نوآر در هنر شکل گرفته است. احساس بدبینی عمیق ، احساس ناامیدی ذاتی نوآر ، در بسیاری از رمان ها و فیلم های نویسندگان معاصر وجود دارد. بشریت از شر جنگ ها ، بلایا و مصیبت ها خلاص نشده است ، بنابراین هنوز زمان آن نرسیده است که فراموش کنیم رنگ نور و سیاه در زندگی چیست که زندگی را منعکس می کند.

توصیه شده: