ایده آلیسم عینی چیست

فهرست مطالب:

ایده آلیسم عینی چیست
ایده آلیسم عینی چیست

تصویری: ایده آلیسم عینی چیست

تصویری: ایده آلیسم عینی چیست
تصویری: فلسفه ایده آلیسم، فلسفه ماتریالیسم(148 2024, نوامبر
Anonim

آرمان گرایی یکی از جهات توسعه اندیشه فلسفی است. این جریان در ابتدا یکنواخت نبود. در جریان شکل گیری آرا philos فلسفی ، دو شاخه مستقل شکل گرفتند - آرمان گرایی ذهنی و عینی. اولی احساسات انسانی را در اولویت قرار داده و آنها را منشأ واقعیت اعلام کرد. و نمایندگان آرمان گرایی عینی ، اصل الهی ، روح یا شعور جهانی را اصل اساسی همه چیز می دانستند.

ایده آلیسم عینی چیست
ایده آلیسم عینی چیست

تولد آرمان گرایی عینی

نمایندگان مکاتب مختلف ایده آلیسم عینی به دلایل مختلف ظهور و توسعه واقعیت اشاره کردند. فلاسفه دینی خدا یا اصل الهی را در مرکز جهان قرار دادند. اندیشمندان دیگری که جهان را علت اصلی همه امور می نامند. فیلسوف آلمانی هگل ، که نظریه ایده آلیسم خود را به طور پیوسته و کامل توسعه داد ، معتقد بود که اصل اساسی واقعیت ، روح مطلق است.

آغاز ایده آلیسم عینی توسط فیلسوفان یونانی فیثاغورس و افلاطون آغاز شد. آنها و پیروان مستقیم آنها وجود جهان مادی را انکار نمی کردند ، اما معتقد بودند که این جهان از اصول و قوانین جهان ایده آل پیروی می کند. واقعیت مادی و عینی انعکاسی از فرایندهایی است که در قلمرو کاملاً آرمانی اتفاق افتاده اعلام شده است. افلاطون اعتقاد داشت که انواع مختلفی از ابتدای ایده آل ایجاد می شود. اشیا and و اشکال بدنی گذرا هستند ؛ بوجود می آیند و از بین می روند. فقط این ایده بدون تغییر ، ابدی و بدون تغییر باقی می ماند.

ایده آلیسم عینی در دیدگاه های دینی و فلسفی هندی های باستان نیز ارائه شده است. فلاسفه شرقی ماده را فقط حجابی می دانستند که اصل الهی در آن پنهان است. این دیدگاه ها به شکلی زنده و تخیلی در کتاب های مذهبی هندی ها ، به ویژه در اوپانیشادها منعکس شده است.

توسعه بیشتر آرمان گرایی عینی

خیلی دیرتر ، مفاهیم ایده آلیسم عینی توسط فیلسوفان اروپایی لایب نیتس ، شلینگ و هگل توسعه یافت. به طور خاص ، شلینگ در آثار خود با توجه به فرآیندهای پویا در جهان ، به داده های علوم طبیعی متکی بود. اما ، فیلسوف ، پیرو آرمان گرایی عینی ، تلاش کرد تا همه امور را معنوی جلوه دهد.

هگل ، فیلسوف بزرگ آلمانی ، نه تنها در توسعه آرمان گرایی ، بلکه در شکل گیری روش دیالکتیک نیز مهمترین سهم را داشت. هگل تشخیص داد که روح مطلق ، که فیلسوف به جای خدا قرار داده ، در رابطه با ماده اولیه است. متفکر نقش ثانویه ای را به ماده اختصاص داده و آن را به اشکال ایده آل وجود تابع می کند.

موقعیت ایده آلیسم عینی به وضوح در آثار هگل "فلسفه طبیعت" و "علم منطق" منعکس شد. متفکر ، روح مطلق را با تمام صفات اصل الهی اهدا می کند و ویژگی رشد بی پایان را نیز به آن می بخشد. هگل با توصیف قوانین رشد روح ، به مفهوم تناقض تکیه کرد ، که در مفهوم خود به عنوان یک نیروی محرکه برای توسعه یک اصل ایده آل ظاهر شد.

توصیه شده: