برای اینکه تمایل به انجام کار خیر به دردسرهای بیشتری تبدیل نشود ، باید قوانین کمک را درک کنید. قوانینی وجود دارد که در منابع معتبر ذکر شده است و به شما کمک می کند یاد بگیرید چگونه کار خوب انجام دهید.
در همه زمان ها افرادی بوده اند که نیکی می کنند و بد می کنند. اگر با مورد دوم همه چیز روشن باشد: این امر به شخص ، طبیعت ، سازمان اجتماعی یا دولت آسیب می رساند و عواقب آن قابل پیش بینی و مخرب است ، با "خوب" همه چیز بسیار پیچیده تر است.
در میان مردم یک جمله وجود دارد: راه جهنم با نیت خیر هموار شده است. یعنی یک فرد همیشه نمی تواند پیش بینی کند که کمک او برای دیگری چگونه خواهد بود. این امر به دلیل عدم تطابق خواسته ها و آرزوهای افراد اتفاق می افتد و همیشه نمی توان فهمید که در واقع برای بهبود اوضاع در یک فرد خاص چه چیزهایی لازم است. اما در لحظات حساس ، شما همیشه باید مطابق خواسته های خیرخواهانه و نگرانی در مورد زندگی و سلامتی همسایه خود رفتار کنید.
چگونه ادیان را به نیکی یاد می دهند؟
در مسیحیت و آیین بودا عباراتی وجود دارد که از لحاظ معنایی تقریباً شبیه به هم هستند: "بگذارید خوب شما روی آب برود بدون پشیمانی ، و حجم آن چندین برابر بیشتر به شما برمی گردد" در حال انجام". پیامبران چه چیزی را گزارش می دهند و چه چیزی را تعلیم می دهند؟ این واقعیت که اساس کارهای خوب باید از خودگذشتگی باشد. انتظار کمک متقابل یا تشکر برای کسی که صادقانه تصمیم گرفته است به همسایه کمک کند قابل قبول نیست.
این چطور با حکمت رایج درباره "مسیر جهنم" متناسب است؟ کاملاً این آموزه های دینی حقیقت را تأیید می کند: فقط به شخصی با قلبی پاک و بدون سایه ای از علاقه شخصی اعطا می شود تا آنچه را که در واقع برای کمک نیاز است تشخیص دهد. از نظر ادراک خارج از حس و انرژی زیستی ، به نظر می رسد اینگونه است: ضمیر ناخودآگاه یک فرد خوش اخلاق به ذهن خواهد گفت که آیا در این شرایط انجام کار خوب ضروری است یا خیر. اگر چنین باشد ، احساس ترحم و ترحم ایجاد خواهد شد ، تمایل به کمک وجود خواهد داشت.
درباره خودسازی و الگوهای مرتبط
دشواری در اینجا این است که افراد کمی از دوگانگی احساسات می دانند و می دانند چگونه با انرژی های ظریف خود کار کنند. بنابراین ، غالباً در پس احساس همدردی و تسلیت انسان ، سازوکارهایی برای "کشیدن" مشکلات دیگران وجود دارد. این از یک سوerstand تفاهم ناشی از این است که هر کس باید درس زندگی خود را بگذراند ، و قبل از دادن این آزمایش جدی ، جهان بیش از یک بار سیگنال هایی را ارسال کرد که زمان آن است که به دلایل مشکلات فکر کنیم و آنها را اصلاح کنیم. اما این مرد ناشنوا بود ، زیرا در شلوغی زندگی روزمره فراموش کرده بود که چگونه به حرف های خودش گوش کند و برای بهبود روح خود تلاش کند.
بنابراین ، علم انجام کار خوب با رشد و نمو خود شخص آغاز می شود. او كمك و حمايت همسايه را در مواقع دشوار منتفي نمي داند و از کساني كه قبلاً در مسير خودسازي پيشرفت كرده اند دعوت مي كند تا دانش خود را به اشتراک بگذارند. آنها به فرد کمک می کنند تا به طور مستقل دلایل شکست خود را دریابد و آنها را از بین ببرد.