رولت روسی (معروف به هوسار) که توسط افسران شجاع در روسیه تزاری قبل از انقلاب القا شد ، برای همیشه به عنوان یکی از ناامیدترین بازی هایی که جدی ذهن را به هیجان می آورد در تاریخ ثبت شد. بالاخره زندگی خودت در معرض خطر است!
وقتی سهم زندگی است
رولت هوسار (روسی) یک بازی قمار افراطی محسوب می شود. قوانین کلاسیک این بازی به شرح زیر بود. یک کارتریج زنده به درون درام خالی (خالی) هفت تیر شارژ می شود ، بقیه مکان ها خالی می مانند.
سپس درام چندین بار ناگهانی می چرخد. این لازم است تا شرکت کنندگان در بازی مرگبار حدس نزنند که "مرگ" آنها به شکل گلوله در کدام "سلول" واقع شده است.
بعلاوه ، جالب ترین و خنک کننده ترین روح آغاز می شود. "Fatalists" به ترتیب اولویت شروع به آوردن هفت تیر به معبد و کشیدن ماشه (ماشه) است.
تغییرات مختلف رولت روسی
برای اینکه بازی زنده ترین و غیر قابل پیش بینی ترین سایه را به خود بگیرد ، قوانین آن با گذشت زمان تا حدودی تغییر کرده است. به عنوان مثال ، تعداد گلوله های درام می تواند كاملاً متفاوت باشد - از یك گلوله به 5 گلوله در هفت تیر هفت تیر. به نظر می رسد ، بسته به تعداد کارتریج ها ، سایه عمومی بازی نیز تغییر می کند: یک شلیک مهلک ممکن است رخ دهد و پنج شرکت کننده که زنده مانده اند را می توان ترک کرد یا پنج شلیک مرگبار به صدا در آمد و یک بازمانده باقی ماند. این مرگبارترین تغییر بازی در نظر گرفته شد.
اصلاح دیگر شامل چرخاندن درام با یک کارتریج پس از هر کودتا بود. این البته شانس زنده ماندن را افزایش داد ، اما نتیجه نتیجه کمتر و کمتر قابل پیش بینی شد.
تغییر دیگری در بازی رولت hussar نتیجه خوش خیم تری از وقایع را فراهم آورد. افسران و هوسارها ، که نمی خواستند به این اندازه پوچانه به زندگی خود پایان دهند ، اما می خواستند یک بار قوی آدرنالین در خون خود پیدا کنند ، لوله تیربار را نه به معبد ، بلکه به عنوان مثال به بازو یا پا آوردند ، یا حتی آن را به کنار برد.
چرا افسران رولت روسی بازی کردند؟
یک افسانه زیبا می گوید که به این ترتیب افسران نترس شجاعت ، شهامت و قدرت خود را نشان دادند. شایان ذکر است که چنین افسران متجاوز شجاع و شجاع برای خدمت به قفقاز اعزام شدند. در آن زمان "رولت روسی" واقعی در آنجا جریان داشت. از این گذشته ، چنین حرکات ناامیدانه ای از سوی برخی افسران در پس زمینه جنگ های شدید ، تا حدودی عجیب به نظر می رسید.
همه چیز کاملاً ساده توضیح داده شده است: زندگی افسران نظامی در آغاز قرن 19 و 20 چندان متنوع نبود. اغلب ، حتی در قفقاز ، افسران مجبور به خستگی می شدند. اما نه همه! افراد خلاق به نوشتن مشغول بودند. در زمان نیکولاس اول ، به چنین افسرانی ، مهلک گفته می شد.
صحبت در مورد کشنده ها ، کافی است ستوان میخائیل لرمونتوف را بخاطر بیانیه های آزاد اندیشی در مورد تزار و ادارات تحت حمایت خود به قفقاز تبعید کنیم (به عنوان مثال ، اداره سوم پلیس مخفی به سرپرستی A. H. بنکندورف).